عالمي سوخته از آتش آهِ من و توست
اين در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
غربتم را همه ديدند و تماشا کردند
بي پناهي فقط انگار پناهِ من و توست
کوچه آن روز پر از ديده ي نامحرم بود
همه ي روضه نهان بين نگاهِ من و توست
صورت نيلي تو از نفس انداخت مرا
گرچه زهراي من اين اول راهِ من و توست
آه از اين شعله که خاموش نگردد ديگر
آه از آن روز که بر ني سر ماهِ من و توست