چند رباعی بهاری

۲۸ اسفند ۱۳۹۲ | ۸۴۵ | ۰

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, ۲۸ اسفند,۱۳۹۲ در وبلاگ عبدالرحیم سعیدی راد ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

1.

با گردش روزگار دمساز نشد

با صبح و پرنده‌ها هم آواز نشد

بی روی تو ای بهانه زیستنم

عید آمد و سال عشق آغاز نشد

2.

اینجا همه درخت‌هامان بیدند

لبخند و بهار بی تو در تبعیدند

بی روی تو لحظه لحظه‌هامان مرگند

با تو همه ثانیه‌هامان عیدند

3.

بعد از شب انتظار آمد بی تو

شوریده و بی قرار آمد بی تو

آقای غریب من که دلتنگ توام

یکبار دگر بهار آمد بی تو

4.

من بی تو در این دیار خواهم پوسید

پاییزم و بی بهار خواهم پوسید

چشمی به در و چشم به راهت دارم

با این همه انتظار خواهم پوسید

5.

گل بود که با حال دگرگون رویید

در چشم تو باغهای زیتون رویید

وقتی که نسیم یادت از دشت گذشت

یکباره هزار بید مجنون رویید

6.

در هر وجب از خاک تو را می جوید

چون دشت عطشناک، تو را می جوید

نوروز رسید و باز دلتنگ توام

دلتنگ‌ترین تاک تو را می جوید

7.

با شیطنتی درخت را پیر کشید

یک کوچه بن بست به تصویر کشید

نوروز ، میان بوم نقاشی خود

تقویم دل مرا پر از تیر کشید

8.

تا آمدی از ترانه سرشار شدم

از خواب هزار ساله بیدار شدم

خوشحالم از اینکه باز هم مثل بهار

در آینه چشم تو تکرار شدم

9.

خوش باد که از بهار بهتر باشیم

سرسبز تر از سرو و صنوبر باشیم

آنروز مباد تا در این باغ وجود

شرمنده لاله های پر پر باشیم

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: ۵ با ۱ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.