سلام بر دوستان. امیدوارم در آستانه نوروز همیشه عزیز شیرین و شکرین باشید.
امروز صبح (چهارشنبه 28 اسفند) شعر مرمره (12) «مترسک» را پست کردم . ولی یکی از دوستانی که برام خیلی عزیزه احساس کرده بود اون شعر بهاری نیست. من البته اون طوری فکر نمی کنم، اما برای دل ایشون مرمره( 24) «عطر جاری» را جایگزین می کنم. و یه موقع دیگه دوباره اون مترسک رو نشونتون میدم.
گل کرده است هر طرفی عطر جاری ات
ساحل پر است از نفس نوبهاری ات
بر بال موج ها چه پیامی نوشته ای
کاین گونه تشنه اند به دریاسواری ات؟!
پر می کشد ترانه ی سبزی در آسمان
چیزی شبیه زمزمه ی جویباری ات
گنجشک ها طلوع تو را مژده می دهند
چشم همه به مشرق پرتونگاری ات
فکری به حال غربت پروانه ها بکن
دق می کنند از این همه چشم
انتظاری ات
کی می رسی از آن طرف آب های خشک؟
تا سر نهم به سینه ی امیدواری ات
قد می کشند هرچه سپیدارهای مست
هرگز نمی رسند به شاخ چناری ات
خورشید و ماه هر چه که خود را
جلا دهند
شرمنده می شوند از آیینه داری ات
برگرد و چشم های مرا غرق نور کن
با شیوه های معجزه ی ابتکاری ات
با بوسه ای دوباره مرا زنده کن
که باز
ایمان بیاورم به خداوندگاری ات
استانبول
/ 1392