دیر آمدم ولی...
یک رباعی یا شاید هم... نمی دانم چه!!! به مناسبت فاطمیه
منتظر حضور و نقدتان
خلیل ا...
من عشق را با ضرب سیلی می شناسم
آرایشت را روی نیلی می شناسم
در، غرق آتش... زیر پایت غرق گل بود
در خانه ی مولا خلیلی می شناسم
امروز یک پیرمرد کفاش به من نشان داد
در این دنیا هنوز
آدم
وجود دارد!!!