مرثيه براي زندگان...

19 فروردین 1393 | 414 | 0

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, 19 فروردین,1393 در وبلاگ محمدرضا تقی دخت ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.


كدام باشم من؟

آنكه مي نويسد
يا آنكه مي خواند؟!

براي باختن 
         چيزي نمانده است
من
آموخته ام كه براي نان 
             و براي آزادي
      و حتا براي عشق
       در صف هاي طولاني بايستم
گزافه نيست!
من شاعرم 
        و شاعران وارث هيچ نيستند
شاعرند
حتا اگر تمام كتاب هاي منطق جهان را ورق زده باشند
فقيرند 
حتا اگر كليد همه خزانه هاي جهان را داشته باشند
و قدرناشناس
             حتا اگر عشق
             چون قطره ي باراني ناگاه
             در يقه پيراهنشان افتاده باشد...

عجيب نيست؟!
ما شاعران
به صف هاي طولاني
و جلسه هاي طولاني
و سخنراني هاي طولاني
                   عادت داريم
اما شعرهايمان كوتاه است
و عشق هايمان كوتاه است 
و عمرهايمان كوتاه...

كدام باشم من؟
آنكه مي نويسد
يا آنكه مي خواند؟!

پرنده اي كه پرش در قفس مانده است
                            عمري خوانده بود
- من از صداي پرندگان بيزارم
و براي نوشتن
بايد خود را بكاهم
چون مدادي كه تراشيده مي شود...
اما 
به تنهايي عادت دارم
و به شب هاي طولاني عادت دارم
و به تيك تاك ساعت عادت دارم...

براي باختن 
چيزي نمانده است
اين "مرثيه براي زندگان" است
كدام باشم من؟
تا تو را باشم...!

محمدرضا تقي دخت

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.