عقل جمعی شما جهل عمومی شده استغفلتی ریشه دوانیده و بومی شده است
چون به چشمان مسلح به جهان می نگرید
این قدر فاصله تا عشق نجومی شده است
بارکد مانده به پیشانی انسان بزنند
چون که تبدیل به حیوان رقومی شده است
حجمی از آتش و خون چشمش و دستی به سلاح
بشر عصر مدرنیته هجومی شده است
دستشویی عمومی ست در این دور زمان
آنچه مشهور به افکار عمومی شده است
در جهانی که شما ساخته اید آتش و خون
دودمان سوز بشر در شب شومی شده است
کودک و وحشت و فریاد و شب و بمباران...
اتفاقی است که عادی و لزومی شده است
عجبی نیست که با شعبده نور و صدا
زنگی زنگی اگر رومی رومی شده است!