شبیه تو نیست
بهار و تمامی این قابهای قشنگش
تو یک حسّ رؤیایی ِ چار فصلی.
::
کوه زیباست
خاصه وقتی که بر شانههایش
ماه سر میگذارد.
::
عشق، تقویم بی انتهایی است
برگهایش
رنگ قرمز ندارد
عشق، هر روز، شنبه ست
جمعه هرگز ندارد.
::
در من ای رنگ رؤیا
بازتاب صداهای نابی
دشت هنگام گندم
کوچه هنگام باران
خانه هنگام دریا.
::
خورشید میگدازد و
در چشم دیگران
سوز و گداز او
چیزی بجز طلوع و غروبی قشنگ نیست.
::
عشق، بی پایان است
و شب ما کوتاه
باز در کوکوی بی وقفهء این فاخته چیست؟
::
باران
صدای حسرت شعر است
در اشتیاق تو.
وبلاگ باران هزار ابرسرگردان با مطلبی در مورد «عایشه مُقریه» به روز شد. عایشه از زنان رباعیسرای قرن ششم هجری است.