کيومرث صابري با «گل آقا» طنز مطبوعاتي را با همه کارکردهايش، به شکل فراگيري وارد زندگي مردم کرد، به نظر شما بعد از «گل آقا» خلايي در اين فضا وجود دارد؟
به نظر من انتشار گل آقا يک اتفاق خجسته براي طنز معاصر بود که تفاوتش با ساير نشريههاي بعد از آن کاملا محسوس است. اگر نشريات گل آقا را ورق بزنيد خواهيد ديد که کمتر شعر طنزي در آنها چاپ شده که ايراد وزني يا قافيهاي داشته باشد و اين بهخاطر سختگيريهايي است که «گلآقا» هنگام انتشار آثار در اين نشريه به خرج ميداده است اما متاسفانه نشريات طنز موجود پر از اشعار طنز با ايراد هستند. البته زمانه نيز تغيير کرده است الان اگر به کسي بگويي شعرت ايراد دارد قهر ميکند و ميرود کارش را در وبلاگش يا شبکههاي اجتماعي منتشر ميکند؛ در حاليکه در دوره انتشار گلآقا که رسانهها محدود بود، انتشار طنز در اين نشريه امتياز بزرگي محسوب ميشد و طنزنويس براي چاپ اثرش در اين نشريه تن به اصلاح و يادگيري اصول و قواعد ميداد.
در حال حاضر به جز نشريات طنز، روزنامههاي سياسي و... از طنز به خصوص شعر طنز بهره کمي دارند، به نظر شما علت اين ماجرا چيست؟
به نظر من نثر طنز در مطبوعات مخاطب بيشتري به طنز منظوم دارد. خود من وقتي در مطبوعات مينويسم ترجيح ميدهم نثر بنويسم چرا که ما طنزنويسهايي که با مطبوعات همکاري ميکنيم نميتوانيم به مخاطب بيتفاوت باشيم و از طرف ديگر مخاطب از ما توقع دارد که از دغدغههاي روزمره او بنويسم. بهطبع من به عنوان کسي که براي تک تک واژههايي که در شعرهايم به کار ميبرم ارزش قايلم، کمتر زير بار ميروم که مثلا شعر طنزي درباره حذف يارانه يا گران شدن مرغ و تخم مرغ يا برگزار نشدن يک کنسرت موسيقي بنويسم مگر اينکه آن موضوع روز براي من به قدري اهميت داشته باشد که خودم را به نوشتن درباره آن موظف بدانم. مثلا به شعر طنزي که درباره عوض شدن نام بولوار ايرج ميرزا نوشته بودم اشاره ميکنم. در کل بايد بگويم که به شخصه نثرهايم را براي جلب مخاطب مينويسم و نظمهايم را به هدف ماندگاري در ادبيات.
نوع طنز شما در اشعارتان نشان ميدهد اخبار روز را به خوبي رصد ميکنيد، اين موضوع چه کمکي به شما ميکند؟
من هر روز پيگير خبرها هستم اما سعي ميکنم به عنوان يک طنزنويس با نگاه متفاوتتري به اين خبرها نگاه کنم. اگر منِ طنزنويس به خبرهاي روز همان واکنشي را نشان دهم که مردم عادي يا جوانان خوشذوق فعال در شبکههاي اجتماعي نشان ميدهند، ديگر فرقي ميان من و آنها نيست. بنابراين هميشه سعي کردهام نگاه متفاوتتري به موضوعات داشته باشم.
برخي از شاعران طنزپرداز به موضوعات کلي مثل گراني، اجارهخانه و... ميپردازند و معتقدند اين شيوه پرداختن به موضوع که عاري از ارجاع به موضوعات روز است، هميشه براي مخاطب جذاب است، نظر شما در اينباره چيست؟
من به شدت مخالف اشعار طنزي هستم که درباره تورم، اجاره خانه و مسائلي از اين قبيل سروده ميشود و اصلاً نميتوانم شاعراني را که دنبال موضوعاتي به اين شدت دستمالي شده ميروند درک کنم. به نظر من طنز ماندگار، طنزي است که به مسائل عميقي مثل مرگ، زندگي، فرهنگ و... بپردازد. نميگويم که نسبت به موضوعات اقتصادي بيتفاوت هستم اما اين موضوعات به قدري از دوران مشروطه تابهحال در اشعار طنز تکرار شدهاند که حداقل من يکي به نزديک شدن به سوژهاي که از هر زاويهاي به آن نگاه شده رغبتي ندارم. با اين وجود منکر اين هم نميشوم که طنزهايي اينچنيني براي مردمي که از هر زبان درباره گراني وتورم بشنوند نامکرر است لازم است.
معمولاً در سوژهيابي و پرداخت يک موضوع چه مسيري را طي ميکنيد؟
اول از همه سراغ موضوعاتي ميروم که ديگران دربارهاش ننوشته باشند يا کمتر نوشته باشند پس از آن سعي ميکنم قالب بديعي براي ارائه آن موضوع پيدا يا شخصيتي خلق کنم.
طنز و به خصوص شعر طنز در حوزه رسانههاي مکتوب چه محدوديتهايي دارد؟
من براي خودم هيچگونه محدوديتي نميبينم و معتقدم هر حرفي را ميتوان در هر شرايطي به شکلي رندانه بيان کرد. منتها بعضيها موقع حرف زدن داد ميزنند و باعث آزردگي شنونده ميشوند و بعضيهاي ديگر همان حرفها را با صداي آرام ميزنند و شنونده را مجاب به پذيرش آن ميکنند.
گاهي احساس ميشود در طنزسرودهها به خصوص آثار آقايان، خنده به هر وسيلهاي موضوعيت پيدا کرده است و کاربرد ديگري ندارد، اما خوشبختانه اين آسيب به شعر شما وارد نيست، چه قدر سعي کردهايد از اين فضا دور بمانيد؟
من هيچ وقت سعي نميکنم با استفاده ابزاري از يک واژه يا کلمه مردم را بخندانم. واژهها و کلمات براي من به قدري مقدسند که گاهي ساعتها براي پيدا کردن مناسب ترين کلمه در يک بيت شعر فکر و سعي ميکنم به جاي اينکه صرفاً براي خنداندن مخاطب کلمهاي را وارد شعر کنم، از ويژگيهاي ديگري براي طنزآميز شدن اشعارم استفاده کنم.
بعضي وقتها ميبينيم که در طنز به خصوص کاريکلماتور و شعر نويسنده اندک تغييري در اثر يکي از بزرگان ميدهد و با جابهجايي چند کلمه کاري را به نام خودش تمام ميکند، نظر شما در اينباره چيست؟
يک وقت يک کسي با يک شعر شوخي ميکند و اينکار «نقيضه پردازي» است، خود من از يک شعر ايرج ميرزا حدود 20 شعر نوشتم، اما اين موردي که شما گفتيد نقيضه پردازي نيست و کار خلاقانهاي به شمار نميرود.
چرا آقايان در شعر طنز فعالتر و موفقتر هستند؟
واقعاً من هم نميدانم چرا، اما درباره خودم اين را ميدانم که هميشه نگاه فراجنسيتي داشتم. يعني هيچوقت فکر نکردهام چون زن هستم حق شوخي کردن يا طنزنويسي را ندارم و اگر در کارهايم رعايت ادب را ميکنم به خاطر اين نيست که زن هستم بلکه به اين دليل است که حتي در يک جمع خصوصي يا دوستانه هم نميتوانم کلماتي را که بعضي از دوستان در شعرهايشان به کار ميبرند به کار ببرم.
منبع:روزنامه خراسان
پنجشنبه 1393/02/11