سیاههء سکوت

26 اردیبهشت 1393 | 418 | 0

این مطلب در تاریخ جمعه, 26 اردیبهشت,1393 در وبلاگ سید علی میرافضلی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

در رگ خطاب‌های عاشقانه خون نمی‌دَوَد.
جنس ِ نعره جور نیست.
رودخانه‌ها به گِل نشسته‌اند.

خنجر است و بس
آنکه سهم گـُرده‌های دل‌شکسته را درست می‌دهد.
بادبان فرو کشیده‌اند زایران آب.

در گلوی شمع
شعله‌ای نمانده تا سر  از سیاههء سکوت بر زند.
بوسه ـ این بهار ِ بی بدیل ـ
پـــلّه می‌خورد به یک نمایش کلیشه‌ای.

هیچ جادّه‌ای نمی‌رسد به رستگاری جنون.
دستِ مرگ از شُکوهِ پَر زدن تهی‌ست.

قایقی کجاست
تا مسافران ِ تشنه را
با شرابِ چشم‌های دوست هم‌سفر کند؟

خسته‌اند عاشقان.

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.