دانشکده الهیات
سال 1372 که وارد دانشکده الهیات شدم همون اول از بس اذیت شدم نشستم یه شعر گفتم . بعد دوستان مارو خواستند و حاصل نشست های دوستانه شد بیت آخر نمی دونم این شعر چقدر ضعف و قوت داره . البته بازم به لهجه مشهدیه ولی غیر از یکی دو کلمه بقیه مشکلی نداره که توضیحات ارایه شده . لازم به یاد آوریه که این دانشگاه اصلا در ایران نمی باشد و دانشکده ای است به نام معقول و منقول در آفریقای جنوبی !
اینجه شه بی سوار ماته دانشگده الهیاته
استاد حسابی با سباته دانشکده الهیاته
منقول و نصاب و شرح وتفصیل ،تاریخ بشر خطای قابیل
اینجه ملکوت التفاطه دانشکده الهیاته
سلف همجا گوشت و پلو مرغ ، اینجه همه نونا زده ارغ
هر روز غذای ما دوناته دانشکده الهیاته
دس نزن مگه اینجه جوگولن ،اینجه همه تو فقه و اصولن
تشویق ما اینجه صلواته دانشکده الهیاته
چادر به سرت کردی ردیفه ، اشکال ندره چدر کیثیفه
خوبه که جِرابه ناشو پاته دانشکده الهیاته
دیفال زده ای هوا قلمبه ،یک کو میبینی دیفال ملمبه
بالا نبری یره صداته دانشکده الهیاته
استاد حسابی پیر و پوده ،ده بار غزل مرگه سروده
اعصاب ندره حسابی قاطه دانشکده الهیاته
ای پیر نظر کرده مراده ،اکسیر شفا به خیله داده
شاید خود او بده شفاته دانشکده الهیاته
........
البته به فرموده بالا ، تغییر رویه دادم حالا
قنده ،کاکائویه ،شکلاته ، دانشکده الهیاته
توضیحات
سبات : به لهجه لاتی محلی همون سواده
ارغ : کپک
جوگول : چیزی مثل سوسول . خوش لباس هم بعضی وقت ها می شود ،البته همون موقع ها هم کماکان کنایه درش مستتر است
ناشو: یا ناشور .یعنی کثیف
در بیت آخرح جیمی بر اساس صنعت بی اعتقادی به وزن حذف می شود . اون زمان این چیزا عیب های بزرگ محسوب می شد !