ای سرور سٌکرانگیز ، ای تکامل انگور
ای طریق مهرآمیز تا مقام نورانور
می نویسمت ای عشق با شکسته نستعلیق
می نوازمت ای عشق با دف و نی و تنبور
اذن دیدن خویشی ، ای تمام درویشی
تو تجلّی تامی ، از تو ذرّه ذرّه طور
شور صور اسرافیل ، بال های جبرائیل
با تو می شود نزدیک ، هر که هر چه دورادور
رمز هر چه شطّاحی ، راز هر چه آگاهی
بانگ پیر بسطامی ، رنگ چهرۀ منصور
شور هر چه آهنگی ، ای دلیل بی رنگی
در خروش هر چنگی ، در سکوت هر ماهور
ای ندای داوودی ، اصل اصل هر بودی
در هوای تو رقصان شعله های هر مزمور
نور هاشم حداد ، شور پیر دولابی
رودخانۀ جاری در نیایش تاگور
منطق تو دیگرگون ، سالک تو غرق خون
رنج پیر کنعانی ، درد شیخ نیشابور
ای تو حشر و محشر من ، گرد آمده در من
بلخ و غزنه و تبریز ، جام و دهلی و لاهور