قرار

۱۴ خرداد ۱۳۹۳ | ۵۹۴ | ۰

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, ۱۴ خرداد,۱۳۹۳ در وبلاگ آرش شفاعی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

آمدم گفتند کاری اضطراری داشته

با خودم گفتم خدا! یعنی چه کاری داشته

 

گفت دل تنگ تو بودم حالم اصلاً خوب نیست

گفت بی من گریه کرده حال زاری داشته

 

گفت می‌خواهم کمی‌خلوت کنم پیشم نیا

من که می‌دانم دروغ است و قراری داشته

 

از صدایش خوب می‌فهمم که از من خسته است

خوب می‌فهمد چه گفتم هرکه یاری داشته

 

گفتمش یک روز رازی داشته با غیر من؟

در صدایش لرزه ای افتاد؛ آری داشته

 

گفت دربند توام دیوانه جان! گفتم نترس

هرکه زندانی شده راه فراری داشته

 

عشق برد و باخت دارد هر که عاشق می‌شود

در ضمیرش میل پنهان قماری داشته

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: ۵ با ۱ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.