اي آفتاب عشق و عدالت شتاب کن
باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن
اين خاک تشنه بيتو به باران نميرسد
باغ خزان زده به بهاران نميرسد
خورشيدي و زمین و زمان در مدار توست
مولای من بیا که جهان بيقرار توست
تنها تو منجي بشر و آدميتي
اصلاً تويي که فلسفه ي خاتميتي
تو سِرّ سجدههای ملائک بر آدمی
تو رازِ سر به مُهرِ سحرهاي عالمي
ماتمکدهست کعبه ي بيتو، خليل عشق
چشمان توست کعبه، بيا اي دليل عشق
با صد هزار جلوه ي مشهود ميرسي
با نغمه ي الهي داوود ميرسي
موسي شدي و طور به سويت شتافتهست
نيل است که به شوق تو سينه شکافتهست
سيماي تو ز يوسف مصري مليح تر
همراه تو مسيح و تو از او مسيح تر
آيات حسن و فضل و کمال تو بيحد است
خوي و خصال تو همه عين محمد است
همراه توست معجزههاي پيمبري
داري به روي شانه عباي پيمبري
مولا بيا به دين بده روح دوباره اي
با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره اي