بهار
آمد حیاط از برف پر بود
کمی
سردش شد و تق تق به در زد
به او
گفتم بفرما توی خانه
به
گلدان گلم با خنده سر زد

دو چشمش
چشمه بود و در دلش رود
بهار
این فصل خوب آبیاری
چه عطر
باکلاسی داشت به به!
صدایش مثل آواز قناری

بهار
آمد لباسش مثل طاووس
لباسم
کهنه بود و هی دلم سوخت
بهار
مهربان گل های رنگی
برای
دامن پیراهنم دوخت

برایش
ریختم یک چائی داغ
دهانش
غنچه شد لپش دو تا گل
همین که
گرم شد زد زیر آواز
برایم
سوت می زد مثل بلبل