ای به او نزدیک، از هرکس به جز او دور باش
عشق، یعقوب است یعنی تا بیاید کور باش
مدعی بسیار دارد عشق آن یوسف اگر
تو به گمنامی خود در شهر او مشهور باش
عشق دستور زبان سادهای دارد ولی
سادهتر از آن بگویم: با غمش محشور باش
عمر ما با نام خودداری به خودبینی گذشت
خودستایی خودشناسی نیست، کم مغرور باش
فکر کن آمد، نشست و سفرهی دل وا نشد
قلب من! یک بار تنها با زبانم جور باش