اِلهى اِلَيْكَ اَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ اَمَّارَةً ...

23 تیر 1393 | 585 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 23 تیر,1393 در وبلاگ يوسف رحيمي ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

اِلهى اِلَيْكَ اَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ اَمَّارَةً، وَاِلىَ الْخَطيئَةِ مُبادِرَةً وَبِمَعاصيكَ مُولَعَةً، وَلِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً، تَسْلُكُ بى مَسالِكَ الْمَهالِكِ، وَتَجْعَلُنى عِنْدَكَ اَهْوَنَ هالِكٍ، كَثيرَةَ الْعِلَلِ، طَويلَةَ الْأَمَلِ، اِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ، وَاِنْ مَسَّهَا الْخَيْرُ تَمْنَعُ، مَيَّالَةً اِلَى اللَّعِبِ وَاللَّهْوِ، مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَالسَّهْوِ، تُسْرِ عُ بى اِلىَ الْحَوْبَةِ، وَتُسَوِّفُنى بِالتَّوْبَةِ ...

         

دلم آشفته و حالم مشوش

دو چشمم غرق خون، قلبم پر آتش

به درگاهت پناه آورده‌ام من

شکايت دارم از اين نفس سرکش

 

فقير و بي‌نوا، اَشکُو اِليکَ

اسير و مبتلا، اَشکُو اِليکَ

نشد از خوف تو پُر اشک، هيهات

ز چشم بي‌حيا، اَشکُو اِليکَ

 

شدم بي‌بال و پر بين قفس‌ها

دگر تنگ است در سينه نفس‌ها

پناه آورده ام سوي تو امشب

من از دست هواها و هوس ها

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.