خاطرات ظهر عطش

۲۵ تیر ۱۳۹۳ | ۴۳۳ | ۰

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, ۲۵ تیر,۱۳۹۳ در وبلاگ فاطمه آقابراری ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

اگرچه زخم تو با طعنه التیام گرفت
ولی زمین و زمان از تو احترام گرفت

توصبح روشنی اما برای من گفتند
دل شکسته ی تو در غروب شام گرفت

بگو برای من از خاطرات ظهر عطش
از آتشی که به آرامش خیام گرفت

بگو به جرم چه بود ؟ این دلیل کافی نیست
که بی دلیل زمین از تو انتقام گرفت

فقط به عشق شما حرف می زنم ! بانو !
اگر که حرف دلم عاشقانه نام گرفت

آهای صبر مجسم همیشه می بالم
به آن غمی که دلم از غم تو وام گرفت

نشستم از تو بگویم چقدر تشنه شدم
نشستم از تو بگویم ولی صدام گرفت
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: ۵ با ۳ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.