پدر و مادر عزیزم ! دوباره یک رمضان دیگر بدون شما، به یاد سحرها و افطارهایی که در کنار هم بودیم قدر می گیرم شبهای رمضانم را؛که قدر این شبها با مولایم علی است.
شما خوب هستی اگر من بدم
خودم را برای تو آتش زدم
به عشق تو می سوزم و نزد تو
به دنبال خاکسترم آمدم
تهی از یقینی که نزد شماست
پر از احتمالات و از شایدم
به سمت کدام آسمان پر کشم؟
من از ساکنان همین گنبدم
شبی خواب دیدم که می سوختم
در آتش شما را صدا می زدم
دعا کن مرا چون خدا با شماست
به لطف شما هم ببخشایدم