وقتی خدا برای تو می آفرید چشم

۲۴ دی ۱۳۹۲ | ۱۲۷۳ | ۰

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, ۲۴ دی,۱۳۹۲ در وبلاگ حسن دلبری ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

بوی صدای گرم تو را تا چشید چشم

دل را به کوچه باغ تماشا کشید چشم

صبح و سکوت و شعله و شب را به هم سرشت

وقتی خدا برای تو می آفرید چشم

اصلا برای چشم تو آمد پدید ناز

اصلا برای ناز تو آمد پدید چشم

کم در هوای آمدنت می پرید پلک؟

کم روی سبزه های تنت می چمید چشم؟

امروز روزیم شب چشم سیاه توست

حالا کجاست بخت سیاه سپید چشم

ای روزگار روز مرا عاشقانه کن

من باز کرده ام به تو با این امید چشم

لب تر کنی که با همه ی هستی ات بمیر

از هست و نیستم همه خواهی شنید: «چشم!»


امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: ۳ با ۲ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.