فریاد انسان خواهی

01 مرداد 1393 | 461 | 0

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, 01 مرداد,1393 در وبلاگ محمد سعید میرزایی/یاسوج ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

می خواهم از تو خاطره بنویسم٬ شعری برای جنگ٬ بهاری که

از راه می رسد خبرش دائم ٬ شعری به رنگ‌ بغض اناری که

شعری برای غزه٬ برای غم٬ شعری برای مردم مظلومش

شعری که بوی خون بدهد٬ شعری٬ بر برگ های سبز چناری که

یک ایستگاه از سفرت مانده ٬ یک مشت سایه دور و برت مانده

در پشت چشم های ترت مانده٬ هذیان انتظار قطاری که

دست جدای مادر من آنجا٬ انگشتر عقیق پدر اینجا

تاثیر گوشواره ی خونینت٬ امروز کرده با همه کاری که

دنیا به ساز ما که نمی چرخد٬ دنیا برای ما که نمی چرخد

دارد به اشتباه که می چرخد٬ دنیای ما به گرد مداری که

خمپاره ها به جای عروسک ها٬ بر دست های کوچک کودک

معنای خاله بازی موشک ها٬ اطراف سنگ های مزاری که

در دست مثل اینکه تبر دارد٬ از حال و روز من چه خبر دارد؟

آمد میان خواب تو بردارد٬ یک صندلی برای قراری که

من شعر می نویسم و می خندم٬ تو شعر می نویسی و می خوانی

او شعر می نویسد و می میرد٬ شعری برای غزه٬ بهاری که...

انگار تا همیشه زمستان است٬ در پشت پلکهای تو پنهان است  

و یک جسد که توی خیابان است٬می ماند از تو یادگاری که

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 1 با 1 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.