(شاید دلم قرار بگیرد دقیقه ای)
یک
باید این لکهء ننگو پاک کنیم از نقشه ها
جلادای غاصبش دنیا رو تنهایی میخوان
شنیدم کبوترا رو تو حرم راه نمیدن
برای عبورشون کارت شناسایی میخوان
اونکه مثل عنکبوت دور خودش تار می تنه
داره با دست خودش گور خودش رو می کنه
هر چی دور کنن دلای عاشقو از همدیگه
راهو پیدا میکنیم زیر زمینم که باشه
هر چی دیوار بکشن دور دلای عاشقا
میشکنیمش میشکنیم دیوار چینم که باشه
اونکه مثل عنکبوت دور خودش تار می تنه
داره با دست خودش گور خودش رو می کنه
.
دورمون حلقه زدن گلهء گرگا، می بینین؟
پس چرا یه گوشه اینجوری ساکت می شینین
.
دل من! تو جنگ شیطون لشکرخدا باهاته
دل من! نترس! حالا وقت رمی جمراته
ما باید با سنگامون غرور گرگو بشکنیم
باید ابراهیم بشیم بت بزرگو بشکنیم
باورم نمیشه مردا زیر آوار بمونن
تا کجا پنجره ها اسیر دیوار بمونن؟
دل من!تو جنگ شیطون لشکرخدا باهاته
دل من! نترس! حالا وقت رمی جمراته
دو
دستای نانجیب میخوان بند دلا پاره بشه
قصهء غزه عینهو قصهء گوشواره بشه
سه
همه مون وقت تماشا از غم و گریه پریم
اینه اوج غیرت ما کشته ها رو میشمریم