با یک دوچرخه خنده کنان پرسه می زند
در چشم های من هیجان پرسه می زند
پاییز با نگاه تو تکمیل می شود
باران در این هوا نگران پرسه می زند
شب کفش های خیس تو را میکند به پا
دیوانه می شود٬ به گمان پرسه می زند
احساس می کنم کسی از چند روز پیش
دارد به دور خانه مان پرسه می زند
زن می شود تمام وجودت ٬ که می رود
اطراف مردهای جوان پرسه می زند
مردی درون خواب تو خمیازه می کشد
چیزی هنوز در دلمان پرسه می زند
شیطان به گرد چادر گلدار آبیت
نزدیک لحظه های اذان پرسه می زند
یک زنده رود از وسط شهر بگذرد
در آن تمام نصف جهان پرسه می زند