من در آینه ی نگاه شما باز تصویری از خودم دیدمیک جوان شکست خورده ی پیر باز هم دیدم و نفهمیدم
به خدا من همان زنم، آن زن با لباس فرشته ها بر تن
نیمه ای تار و نیمه ای روشن غرق ابهام و غرق تردیدم
هیچکس در جواب پرسش من پاسخی یا نداشت یا خندید
همه کافر شدند می دانی از خدا هرچقدر پرسیدم
ای خدایان که *آفلین* هستید من نمی خواهم این چنین باشم
گم کنم با طلوع ماهم را گم شود با غروب خورشیدم
آب این چشمه ها گل آلود است عاشقی هم برای من زود است
آب را گل نکرده ام اما معنی آب را نفهمیدم
ای از ابراز دوستی عاجز! می روی می روی خداحافظ
پس نمی گیرم از شما هرگز آن دلی را که ساده بخشیدم
آفلین : اشاره به سوره ی مبارکه انعام، آیه 76 - 77 ، داستان حضرت ابراهیم (ع)، (( انی لا احب الافلین ))