ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

12 مرداد 1393 | 485 | 0

این مطلب در تاریخ یکشنبه, 12 مرداد,1393 در وبلاگ محمد سعید میرزایی/یاسوج ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

با یک دوچرخه خنده کنان پرسه می زند

در چشم های من هیجان پرسه می زند

پاییز با نگاه تو تکمیل می شود

باران در این هوا نگران پرسه می زند

شب کفش های خیس تو را میکند به پا

دیوانه می شود٬ به گمان پرسه می زند

احساس می کنم کسی از چند روز پیش

دارد به دور خانه مان پرسه می زند

زن می شود تمام وجودت ٬ که می رود

اطراف مردهای جوان پرسه می زند

مردی درون خواب تو خمیازه می کشد

چیزی هنوز در دلمان پرسه می زند

شیطان به گرد چادر گلدار آبیت

نزدیک لحظه های اذان پرسه می زند

یک زنده رود از وسط شهر بگذرد

در آن تمام نصف جهان پرسه می زند

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.