به کفرش٬ ایمانست...

14 مرداد 1393 | 449 | 0

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, 14 مرداد,1393 در وبلاگ محمد سعید میرزایی/یاسوج ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

کجای قصه نشستی که نبض ماه گرفت

به روی صورتش از ترس شب کلاه گرفت

برای من کمی اندوه ٬ کاغذ رنگی

برای دهکده پیراهن سیاه گرفت

به خواب رفتی و با لشکری پیاده به جنگ

به غم اضافه شدی٬ بغض پادشاه گرفت

تمام دور و برم گیج می رود٬ در من

زنی بهانه ی شاید کمی نگاه گرفت...

تو را به جای خودم ٬ نه نمی توان هرگز 

تو را به جای کسی دیگر اشتباه گرفت

یاسوج

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.