این قدر بر این پیکر تفتیده متازید!

شاعر: سعید بیابانکی

20 مرداد 1393 | 4203 | 2
پیچایی گیسوی شکن در شکن است این؟
یا مطلع پیچیده ی شب های من است این؟ 
 
زیر قدم رهگذران له نشود ...آی
دل نیست که آلاله ی خونین کفن است این
 
نم نم بچشان بوسه ی خود را به لبانم
گیرایی بی حدّ شراب کهن است این 
 
بگذار در آغوش تو آرام بگیرم
دلچسب ترین شیوه ی جان باختن است این 
 
بنشین به تماشای فرو ریختن من
دل... نه! به خدا خانه ی ویران من است این 
 
ارزان مفروشید رفیقان! سر ما را 
زنهار! مگر یوسف بی پیرهن است این؟ 
 
سُم کوفته پاییز بر این دشت و گذشته است 
انگار نه انگار گل است این، چمن است این 
 
این قدر بر این پیکر تفتیده متازید!
سوگند که ایران من است این، وطن است این ...

سعید بیابانکی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.38 با 8 رای


نظرات

زهرا مرتضایی
22 مرداد 1393 10:19 ب.ظ
سلام

خیلی زیبا بود.

سیده فاطمه شیخ الاسلام
21 مرداد 1393 01:40 ب.ظ
سلام
به به چه عالی

بگذار در آغوش تو آرام بگیرم
دلچسب ترین شیوه ی جان باختن است این

سلامت و سربلند باشید