ای سایه سار مهر تو تنها بهشت من
مولای من، همیشه ی من! سرنوشت من
هر دم ضریح یاد تو را بوسه می زنم
تا رنگ و بوی کعبه بگیرد کنشت من
خورشید آسمان ترک خورده ی منی
حالی بپرس از شب سرما سرشتِ من
از شور توست جان و دل خاکْ خاکِ من
از شوق توست آب و گل خشتْ خشتِ من
زور جزا شفاعت تو حاصل من است
گر نیست خرمنی که برآید ز کشت من
آن جا که سرپرستی کوثر به دست توست
آبی بزن بر آتش کردار زشت من