تو آمدی که سکوت زمین شکسته شود

شاعر: علیرضا بدیع

۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ | ۴۷۲۲ | ۱

قرار بود که با آب و گل عجین بشوی
برای این که سفالینه ای گلین بشوی

زمان گذشت و زمین چون کلاف سر در گم
قرار شد که تو سر رشته ی یقین بشوی

گل محمّدی از فرط باد خم شده بود
قرار شد بروی تکیه گاه دین بشوی

تو را به مکتب اعرابِ جهل بفرستد
که ناظم غزل «ع و ق و ش» بشوی

به این دلیل به فرمان او مقرر شد
که چند سال پسرخوانده ی زمین بشوی
::
مدینه بود که انگشتر نبوت شد
سعادتی ست که بر روی آن نگین بشوی

حسین نام نهادند اهل بیت تو را
به این دلیل که مصداق «یا و سین» بشوی

به خط کوفی، در ابتدای متن زمان
تو را نگاشت که سرمشق مسلمین بشوی

چه افتخاری از این بیشتر؟ که پرچم دار
برای مکتب پیغمبر امین بشوی

تو آمدی که سکوت زمین شکسته شود
تو می روی که به گوش زمان طنین بشوی

تو آمدی که سرت روی نیزه ها برود
تو می روی که سرافرازتر از این بشوی

برای شستن این راه با گلابی سرخ
قرار شد که تو این بار دست چین بشوی

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.43 با 7 رای


نظرات

نرجس واحدی
۰۱ مرداد ۱۳۹۷ ۰۲:۴۳ ب.ظ
درود وعرض احترام
جناب بدیع شعرهای شما بسیار بسیار عالی هستند. امیدوارم که بنده هم روزی در شاگردی شما استادی چون شما توانمند شون
انشاالله.
جناب بدیع بنده ۱۴سال دارم وبه عنوان جوانترین شاعر ونویسنده کشور معرفی شدم و صاحب سه کتاب با عنوان
ورود پروانه ها ممنوع
تا خدا راهی نیست
من وآتون هستم
وخیلی مشتاق هستم با شما آشنا شوم واز تجربه ها وعلمتون استفاده ببرم
لطفا اگر تمایل دارین مرا راهنمایی کنید
سپاس کزارم
نرجس واحدی خمین