با رد پـــا نوشتــــی: "باید به جاده زد

شاعر: محمدجواد شاهمرادی

۲۷ شهریور ۱۳۹۳ | ۸۳۱ | ۰


درِ ِ این باغ را گیرم که بستند
کلیدش را چرا -یارب- شکستند
              فرید

 

هر چه ترانــــه های کهن جانگدازتر
افسانــه ی شهادت تــو دلنـــــواز تر

خونی شریف، جوهر سطر رگان توست
از عشق های کهنه هم اسطـوره ساز تر

هستــی ّ و نیستـــی کلماتــــی ندیده اند
از مستــــی و تــــو پاک تر و پاک باز تر

با رد پـــا نوشتــــی: "باید به جاده زد
هر چـــه نیازمند تــــر و بــی نیاز تر"

صد مثنوی نوشنی و سطری نوشته شد
تا سُکـــــرهای ناب بماننــــد راز تر

.. هر روز، قصه ی تو جهان را گرفته است
گیســـــوی ماجـــرا شده هـــر شب دراز تر

این باغ، "بسته" نیست..کلیدش شکسته نیست
برعکــــس، این دریچــــه شده باز و بازتر

من، "باز" دیده ام در این باغ سبــــز را
هر بار مُهــــر تر شده و جانمــــاز تر...

 

محمدجواد شاهمرادی

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.