من همان من گذشته مانده ام..

شاعر: ناهید یوسفی

27 دی 1393 | 2096 | 0


فصل ها یکی شدند
روزها و هفته ها یکی
آفتاب آفتاب ماند
ابر،ابر
و زمین،زمین
هیچ چیز کهنه تن نشست
در زلال ناب زندگی
و تداوم کسالت آور عبور
همچنان ادامه یافت
در حریم کوچه های هیچ

هیچ چیز تازه نیست
من همان من گذشته مانده ام
خسته ذهن و تنگ روح
با قشون دست های مشت کرده
همچنان نشسته ام
در تدارک شروع قتل عام آینه
و نظاره می کنم
صحنه ی شکستن صریح
قامت غرور خویش را

سال های سال
در زبانه های داغ آفتاب
سوختم ولی نسوختم
و شتاب فصل های سبز و سرخ و زرد را
زیستم ولی نزیستم
سال های سال
قلب نرم و ارغوانی بهار
در خزان مشت های زهرناک من فشرده شد
و وسیع دیدگاه های سبز
تا نواحی سیاه بی گیاه پیش رفت

سال ها
در مسیر شیب دار فصل ها دویده ام
و نگاه سخت گیر و موشکاف من
طرح تازه ای نیافت
غیر یک فضای زشت خنده دار یکنواخت

باز هم خبر رسید
از حلول روزهای تازه
از تردد کجاوه های عطر و رنگ و نور
در بسیط کوچه باغ های رنگ رنگ
باز هم خبر رسید از بهار
و برای من
از تفاهم گیاه و خاک
هیچ گونه صحبتی نشد
و تبسم بهار را لبی بشارتی نداد

 

ناهید یوسفی

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.65 با 31 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.