با بوی روزهای محرّم که می رسد
با اشک های سوره ی مریم که می رسد،
با دیده ای سفید تماشای او بیا
پیراهنی به چشم تو مرهم که می رسد
تا دیدن تو هروله کردم که حال من
چون حال هاجر است به زمزم که می رسد
روز قیام سبز درختان باغ ماست
آن نوبهار رفته ی عالم که می رسد
در پیشوازش آتش اسفندها به راه
از غصّه های سوخته،آن دم که می رسد
چون بید دست باد بده موی بسته را
صبحی نسیم از سوی محرم که می رسد
دل در تدارک دهه ی فاطمیّه است
پایان روزهای محرّم که می رسد