زندگی مرگ است، روزی سرنگونت می کند
عشق در بال سفیدش غرق خونت می کند
راست گفتی، "بی تو می میرم" گلویم را گرفت
جان گرفتن بود کاری که جنونت می کند
چاره ی دیگر ندارم غیر سازش با غمت
تا ابد این عشق در قلبم سکونت می کند
خاطرات ماهِ اسفندی که از ما دود شد
از حسادت های آیینه مصونت می کند
در هوایی که نباشی زیستن دیوانگی است
زخم وقتی باز می ماند عفونت می کند