بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد!

شاعر: علیرضا قزوه

۲۷ اسفند ۱۳۹۵ | ۱۳۵۷۶ | ۷
دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد
به روز مرگ شعرت سوره ی یاسین نخواهد شد

فریبت می دهند این فصل ها تقویم ها، گل ها
از اسفند شما پیداست فروردین نخواهد شد

مگر در جستجوی ربّنای تازه ای باشیم
وگرنه صد دعا زین دست، یک نفرین نخواهد شد

مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم
خدا با ما که دلتنگیم، سرسنگین نخواهد شد

به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله ور در باد
بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد!

علیرضا قزوه

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.38 با 80 رای


نظرات

کیوان
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ ۰۸:۱۳ ق.ظ
من ماهها با خودم کلنجار رفتم تا موضوعی را که ذهنم را مشغول کرده بود ندیده بگیرم ولی نتوانستم. می خواهم یک ایراد برای این سروده جناب علیرضا غزوه بگیرم. این شعر ، فوق العاده زیباست ولی بر روی چهره زیبای خود انگار یک زگیل زشت دارد که بر این زیبایی لطمه می زند می خواهم مثل یک دکتر متخصص پوست ، این زگیل را جراحی کرده و بردارم. من با عبارت « باغ سنگی » در مصرع اول بیت اول مشکل اساسی دارم. اول اینکه نمی توانم معنی و مفهوم آنرا به درستی درک کنم. تنها یک معنی برایش قائل هستم و آنهم اینکه این عبارت بصورت اضافی باشد یعنی بعد از کلمه باغ ، یک کسره به آخر حرف غین اضافه شده و عبارت بصورت « باغ ِ سنگی » تلفظ شود. در اینصورت مصرع اول بدینصورت معنی می شود : ای دل ، تا زمانی که به شکل باغ ِ سنگی هستی ، بسان فروردین که ماه اول فصل بهار و هنگام جوانه زدن گیاهان و درختان و رویش برگها بر شاخه هاست ، شکوفا نخواهی شد. منظور اینکه از این جمود سنگ مانند باید برون آیی و نرم و لطیف شوی تا بتوانی شکوفا شوی. این مفهوم برایم قابل درک است و حرف « ی » در آخر عبارت « باغ ِ سنگی » بجای فعل معین « است » نشسته است. ولی قبول کنید این مصرع با این عبارت ، نامأنوس می نماید. این مصراع مثل یک زگیل زشت بر چهره بسیار زیبای این شعر نشسته و خاطر خواننده را مکدر می کند. برای جناب استاد غزوه ، پیشنهادی دارم. بهار و فروردین و گرم شدن هوا ، پیامد فصل زمستان سرد و یخ زده است. من بجای عبارت « باغ ِ سنگی » ، کلمه « زمهریر » را پیشنهاد می کنم. هم با معنی کلی مصراع ، سازگار است و هم با وزن شعر ، تناسب دارد. اتفاقاً در اینصورت معنی مصراع ، برای عموم مردم قابل فهم و درک است. مسلماً فصل بهار به دنبال یخبندان و زمهریر زمستان می آید.
پس بیت اول ، چنین می شود :
دلا تا زمهریری در تو فروردین نخواهد شد
به روز مرگ ، شعرت سوره یاسین نخواهد شد
و بقیه شعر ....
در خاتمه ، خدمت استاد غزوه عارضم که این تنها یک پیشنهاد است و ایشان در قبول یا رد آن مختارند. به جرأت می گویم این شعر ، یکی از معدودترین اشعار زیبای فارسی است که در طول دهه گذشته ، سروده شده است. بر ق زیبایی آن ، چشم را می زند خصوصاً بیت پایانی ، انسان را منقلب می کند. به عنوان یک هموطن ، بخاطر سرودن این شعر وزین و خاص از شما جناب استاد علیرضا قزوه ، صمیمانه تشکر می کنم. امید است در آینده نیز مشتاقان را از سروده های زیبا و نغز خویش محروم نسازید. پایدار باشید و برقرار
کمترین ، کیوان داوودی - استان آذربایجانشرقی - شهر میانه

یاسین
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ۰۲:۱۷ ب.ظ
چه زیبا

علی
۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۰۴:۴۲ ب.ظ
این شعر خیلی به دل میشینه

بی نام
۱۴ خرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۲۵ ب.ظ
اقای محمد خان
این شاعر منظور کلیش از شعر اینه که ؛
بااین انتظار کشیدن واین همه فهشا و دروغ و فساد انتظار کشیدن
انتظار واقعی و باطنی نیست و تاثیری ندارد...

محمد
۰۳ فروردین ۱۳۹۹ ۰۸:۰۳ ب.ظ
حيف و صد حيف كه حاصل صد ربناى خود را به نفرين يك غمزه قدرت فروختى، شاعر بى ويلايى مولا😔😔😔

سجاد
۰۵ بهمن ۱۳۹۷ ۰۷:۴۶ ق.ظ
همه همه نسل ها تا واقعا به وضع الان دنیا این همه ظلم و گناه و جهالت و نابرابری (برای نمونه یمن سوریه، ظلم نفوذیای و غرب زدهای داخل کشورمون به مردم که میخوان از اعتقادات و آرمان هاشون و از فطرت ظلم ستیزشون برگردن، رسمیت همجنس بازی،نصف ثروت دنیا دست 26 نفر و...) به عمل و زبان اعتراض نکنیم همچنان بی صاحب و سرپرست و بی امام میمونیم که میمونیم. الهم عجل لولیک الفرج

محمد
۰۶ مرداد ۱۳۹۷ ۱۰:۲۵ ق.ظ
حيف عليرضا قزوه استاد بى بديل «شعر اعتراض» كه توجيه گر «وضع موجود» شد.😔