غواص در دریا نمی میرد

شاعر: زینب چوقادی

۲۵ خرداد ۱۳۹۴ | ۲۶۰۷ | ۵


با چای خرمای نگاهت را
می نوشم و الحمد می خوانم

پیش خودم اشعار سعدی را
شب تا سحر یک بند می خوانم

وقتی پی رد تو می گردم
پس کوچه ها میدان مین دارند

در چارسوی خاطرات من
جلادها جایی کمین دارند

تا روزهای رفته برگردد
تقویم را بر عکس وا کردم

پیراهن و شلوار عیدت را
صد بار با وسواس تا کردم

اصلا تو از پیشم نمی رفتی
این خانه مثل قبل روشن بود

این سایه سار تا ابد باقی
رویای بی پایان یک زن بود

دیوانه ام دور تو می گردم
دور همین پیراهن خالی

دور دوتا دمپایی کهنه
دور خودم دور بد اقبالی

هی با خودم درگیر و در جنگم
آواره ی اندوه تحمیلیت

درگیر سی سال از تو جا ماندن
یک گور خالی  اسم و فامیلیت...

دلخوش به این که مرد رویاهام
در چرخه ی دنیا نمی میرد

می دانم این را خوب می دانم
غواص در دریا نمی میرد.

 

زینب چوقادی

  • متولد:
  • محل تولد: اصفهان
  • دکتری زبان و ادبیات فارسی
  • زاینده رود
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.57 با 7 رای


نظرات

محمدعلی رحیمی
۰۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۹:۳۷ ق.ظ
چند غواص درآغوش وطن
دستهابسته و بی غسل وکفن
......تصویر زیبایی بود آفرین

موسی عباسی مقدم
۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۳۹ ب.ظ
زیبا بود بسیار لذت بردم از خواندتن این شعر زیبا

محمدعلی علمی
۲۷ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۴۶ ق.ظ
خیلی خوب بود ..

محمدعلی علمی
۲۷ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۴۰ ق.ظ
خیلی خوب بود.. لبخند..

رضا حاج حسینی
۲۵ خرداد ۱۳۹۴ ۰۶:۰۹ ب.ظ
آفرین
آفرین
آفرین
....

آفرین به تک تک بندها

ان شاءلله ماجور باشید