تا سر به خاک مقدم مولا گذاشتیم
دل را در آستان نجف جا گذاشتیم
خاریم و رو به گلشن یاسین نهاده ایم
خاکیم و سر به درگه مولا گذاشتیم
چون ذرّه چشم در ره خورشید دوختیم
چون قطره پا به وسعت دریا گذاشتیم
تا آفتاب گوشه ی چشمی به ما کند
شب تا به صبح پنجره را وا گذاشتیم
ایوان با صفای تو از بس که دیدنی ست
با چشم دل قرار تماشا گذاشتیم
ما را ببخش اگر زِ هجوم فرشتگان
گاهی به روی بال ملک پا گذاشتیم
با کاروان اشک کسی همسفر نشد
«این رسم تازه را به جهان ما گذاشتیم»
این اشک را به رسم امانت در این حرم
تنها برای توشه ی فردا گذاشتیم
روزی که سر به پای تو سودیم یا علی!
دست طلب به دامن زهرا گذاشتیم