«سه روز» بود که در مکّه بی قراری بود

شاعر: محمدجواد غفور زاده

۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ | ۱۵۴۳ | ۰


«سه روز» بود، که در مکّه بی قراری بود
نگاه کعبه، پر از چشم انتظاری بود

«سه روز» صبح شد و سایبان «حِجر و حَجَر»
سحاب رحمت و ابرِ امیدواری بود

به احترام شکوفایی گل توحید
«سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود

زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل»
در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود

پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت
حرم که محرم اسرار کردگاری بود

صفای آینه از چشم «مَروه» می تابید
شمیم آینه از «مُستَجار» جاری بود

زمین به مقدم مولود کعبه، می نازید
هوا هوای بهشتی، زمین بهاری بود

فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم
سرودشان، غزل عشق و بی قراری بود

سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید
علی، که زمزمه ی چشمه در حصاری بود

::

قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی
علی تمام وجودش، وفاو یاری بود

نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری
علی که جلوۀ آیات جان نثاری بود

چگونه نخل عدالت نمی نشست به بار
که اشک چشم علی گرم آبیاری بود

امیر ظلم ستیز، افسر یتیم نواز!
یگانه آینه ی عدل و استواری بود

همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت
«مدینه» از نَفَس او بنفشه کاری بود

علی، تجسّم اخلاص بود و صبربود و امید
علی، تبلور ایمان و پایداری بود

علی، به واژه ی آزادگی تقدّس داد
علی، تجلّی ایثار و بردباری بود

جهان کوچک ما حیف درنیافت که او
پر از کرامت فضل و بزرگواری بود

قسم به کعبه که سجّادۀ گل افشانش
زِ خون جبهه ی او باغ رستگاری بود

خدا کند بنویسند روی دامن یاس
«شفق» به گلشن او خارِ افتخاری بود

 

محمدجواد غفور زاده

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 2 با 1 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.