من سراسر شور و عشق و شرطه ها در التهاب

شاعر: علی فردوسی

۱۵ خرداد ۱۳۹۵ | ۹۵۳ | ۰

چون حرج این جا نباشد آدم دیوانه را
یک نفر بر عکس می گردد طواف خانه را

دل به شوق سوختن در سینه ام پر می کشد
شمع آتش می زدند این جا دل پروانه را

در زدن لازم ندارد، غیر خوبی باب نیست
میهمان منت ندارد لطف صاحب خانه را

بعد عمری کوچ کردن تازه پیدا کرده است
مرغکی بی خانمان بر بام لطفش لانه را

جز خودی این جا نباشد، هر کسی هست آشناست
جامه ی احرام محرم می کند بیگانه را

مستی بی دردسر این است و هر کس آمده
با خودش آورده است از خانه اش پیمانه را

::
من سراسر شور و عشق و شرطه ها در التهاب
-(یک نفر بیرون کند از صحن این دیوانه را)

دل گرو این جا بماند باز تا دیدار بعد
از من مفلس پذیرا باش این بیعانه را

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.