زمانه از تو دورم کرده و شیطان فراوان است

شاعر: احمد حسین پور علوی

۱۰ خرداد ۱۳۹۵ | ۲۱۵۴ | ۰

چشیدم در حریمت طعم عشق لا یزالی را
کشیدم در غل و زنجیر نفس لاابالی را

خداوندا به شوق بارش باران الطافت
تحمل کرده ام این سال های خشک سالی را

زمانه از تو دورم کرده و شیطان فراوان است
نمی جویم تو را گم کرده ام سیر جلالی را

چه شب های درازی را که بی یاد تو سر کردم
ببخش این سرکشی این سرخوشی این بی خیالی را

برای درد دل کردن در این دنیای وانفسا
به غیر تو ندیدم هر چه گشتم این حوالی را

چهل سال است بی تابانه دنبال تو می گردم
چگونه شرح باید داد این آشفته حالی را

چنان در زرق و برق زندگی غرقم که در سجده
نمی بینم به جز گل های رنگارنگ قالی

مرا تنها دو رکعت عشق روزی کن که دلتنگم
تداعی کن برایم باز گلبانگ بلالی را

رهیده تیر عمرم از کمان و راهی گورم
نیاوردم به دست ارزان من این قد هلالی را

خدایا سال و فال و حال و مالم با تو خوش یمن است
نگیر از سرنوشتم تخت رام و بخت عالی را

به سمتت آمدم با کوله باری از نبودن ها
فقط روی سیاه آوردم و دستان خالی را

من از دیدار عزرائیل و از محشر نمی ترسم
که دارم بر سر خود سایه ی مولی الموالی را

::
رسانیدم به غایت تیرگی را روسیاهی را
هزاران بار پیمودم مسیری اشتباهی را

درختان روز و شب مشغول تسبیح اند و من غافل
نصیبم کن نوای یا الهی یا الهی را

نشانی از شکوه توست این که آسمان هر  صبح
گذارد بر سر خورشید تاج پادشاهی را

نشانی از شکوه توست این که ماه بی همراه
نماید این چنین روشن چراغ شامگاهی را

تمام مالکان سوی زمین مستاجرت هستند
نمی خواهم مسافرخانه های بین راهی را

جهان را مست بسم الله رحمن الرحیمت کن
که نامت می برد از بین، حس بی پناهی را

به یاد درد دل های علی با چاه افتادم
شنیدم تا مناجات کبوترهای چاهی را

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.57 با 7 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.