«یا ایُها العزیز»! ببین خسته حالی ام

شاعر: محمدجواد غفور زاده

۰۱ خرداد ۱۳۹۵ | ۸۵۰۶ | ۳

«یا ایُها العزیز»! ببین خسته حالی ام
چشمان پرستاره و دامان خالی ام

ماییم آن «خسی که به میقات» آمدیم
شرمنده با «بضاعت مزجات» آمدیم

شام فراق، سوره ی والیل خوانده ایم
یوسف ندیده «اوف لنا الکیل» خوانده ایم

یا ایها العزیز! به زیبایی ات قسم
بر حسن بی بدیل و دلارایی ات قسم

دل ها، ز نکهت سخنت، زنده می شود
عالم به بوی پیرهنت، زنده می شود

صبح وصال تو، شب غم را سحر کند
آفاق را نگاه تو زیر و زبر کند

موسیٰ تویی، مسیح تویی، مکه، طور توست
شهر مدینه، چشم به راه ظهور توست

تنها نه از غمت، دل یاران گرفته است
چشم بقیع تر شده، باران گرفته است

شعر «شفق»، حدیث زبان دل من است
تکرار نام تو- ضربان دل من است

 

بخشی از یک مثنوی غزل

محمدجواد غفور زاده

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4 با 54 رای


نظرات

سوسن بهروزیان
۱۹ آبان ۱۳۹۹ ۰۷:۵۶ ق.ظ
سلام علیکم بسیارعالی انشاالله مورد قبول حضرت واقع شود شاید اوبگوید جان پدر کجاستی؟ وازبی وفایی ما شکایت کند خدایا آماده طهورمان بفرما

علی
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ۱۰:۰۲ ب.ظ
بسمه تعالی
دیدن نام شفق کافی است که شعر اورا تا آخر بخوانی این شعر بسیار فاخر و زیبا بود

مهدی رستگاری
۰۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۶ ب.ظ
عرض سلام و تحیت جناب شفق؛ اشعار فاخر شما را بسیار می خوانم و از آن بهره فراوان می برم. انشاءالله در ظل عنایات حضرت ولیعصر (روحی له الفداء) طبع تان همواره گهربار و درافشان باشد.