بوی فریب می رسد از احترامتان

شاعر: سید حبیب نظاری

28 اردیبهشت 1391 | 2452 | 1
ای مردم همیشه، دروغ است نامتان
خوردید نانِ عاشقی ام را حرامتان

دلواپسم برای غزل، عشق، زندگی
بوی فریب می رسد از احترامتان

فردا برای گریه اگر بغض بشکند
سر می نهم به شانه ی سرد کدامتان

در خلوتی که از خود من هم فراتر است
گم می کند تمام مرا ازدحامتان

می خواهم از کنار شما ساده بگذرم
پاسخ نمی دهم به فریب سلامتان

مثل هم اید اهل همین روز و ماه و سال
هرگز به آسمان نرسد پشت بامتان
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.5 با 6 رای


نظرات

سیروس.س
11 خرداد 1403 03:59 ق.ظ
استاد شاعر: سید حبیب نظاری گرانقدر ما
با درود های گرم به شما و خسته نباشید
در مورد شعر شما حس کردم که نا امیدی در آن هست و
زیباست.
خواستم شعر زیبای شما را تبدیل به امیدواری بکنم
و پند و اندرز هستی و نیستی و مخصوصان زندگی را گوشزد کنم!
امیدوارم که بنده را عفو بفرمایید.!
س.س
سیدنی

مردم همیشه فریب نیست عشقتان
دوست بدارید عشق و معشوقتان

که این بزرگترین هدیه زندگی ایست
و این هست لذت هستی یتان

غزل، عشق، زندگی هست در وجودتان
بیآفرید محبت و عشق را
در چند صباحی از هستی یتان

بغض بشکنید و بروید به سوی
نشاط زندگی هستی یتان

گر لذت نبرید از عشق و هستی یتان
آنوقت سایه مرگ می آید
و پرده می کشد بر هستی یتان

به خواب عمیق فرو می روید
در یخجال گور نیستی تان
یک بار شانس دارید نه بیشتر
در روز و ماه و سال
........................ در هستی یتان

س.س
سیدنی-استرالیا
‎Friday, ‎31 ‎May ‎2024
10:05:29 AM