تنها دو واژه، «خون خداوند»، شرح توست

شاعر: قربان ولیئی

۰۵ آبان ۱۳۹۴ | ۱۷۰۵ | ۰

 

می بینمت به روشنی آفتاب ها
قرآن شرحه شرحه ی هر شام خواب ها!

گیجند از تلاطم خون تو رودها
مستند از تلفّظ نامت شراب ها

هرشب، بر این صحیفه ی گسترده تا ابد
سرگرم مشق نام بلندت شهاب ها

آن پرسشی که ظهر عطش بر لبت شکفت
همواره می خروشد و دارد جواب ها

بر روی خاک تب زده از شرم جاری اند
بعد از تو، آبرو که ندارند آب ها

رؤیایشان به کام عطش آب گشتن است
برهم زده ست حلق تو خواب سراب ها

دل ها کتیبه های عطش نامه ی تواند
ناممکن است شعله ی خون در کتاب ها

تنها دو واژه، «خون خداوند»، شرح توست
مستغنی است وصف تو از پیچ و تاب ها

قربان ولیئی

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.8 با 5 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.