عشق با کوچه های نیشابور، خانه در خانه آشناتر شد

شاعر: امیر علی سلیمانی

۲۲ شهریور ۱۳۹۴ | ۸۹۳ | ۰

 

کاروان از مدینه راه افتاد، کوچه ها گونه هایشان تر شد
هر کسی خواست عاشقت باشد، از قفس بال زد، کبوتر شد

رفتن از سرزمین مادری ات، نظم تاریخ را به هم می ریخت
ناگهان سال اول هجری، نوبت آخرین پیمبر شد

بصره آمد به پیشواز اما، چشم هایت به نیزه ها افتاد
بوی سیب آمد و لبت خشکید، عشق افتاد بار بی سر شد

سجده می کرد پیش پایت شوش، تا رسیدی اذان مغرب شد
عطر ناب عبای تو پیچید، راه تا بهبهان معطر شد

سعدی آمد قصیده بنویسد، هر چه از عشق دیده بنویسد
آه! شیراز، شهر شعر و چراغ، با تو و مشهدت برادر شد

می گذشتی، نسیم می رقصید، اصفهان گریه کرد در راهت
بعد زاینده رود شکل گرفت، عطر پیراهن تو قمصر شد

خاک بوسید گام های تو را، تو مسیرت همه قدمگاه است
به ابرکوه عشق پاشیدی، سروهایش همه تناور شد

دسته دسته به سویت آهوها، عاشقانه به راه افتادند
عشق با کوچه های نیشابور، خانه در خانه آشناتر شد

مشهد آواز آشنایی بود، راه آرامش و رهایی بود
هشتمین آسمان! شهید شدی، نوبت آسمان دیگر شد  

 

امیر علی سلیمانی

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.