اگر چه مثل قفس از (نبود) و (بود) پرم
دلم هنوز پرنده ست، از صعود پرم
تو سیب اوج نشینی و چیدنت سخت است
ولی برای تو ای کشف! از شهود پرم
بدون روشنی چشم های سنتی ات
شبیه کافه ام، از ازدحام دود پرم
اگر چه برکه نشینم ولی در این غربت
برای گریه دو چشمم که از دو رود پرم
به گیسوان سپیدم نخند، آیینه!
هنوز صبح دبستانم، از سرود پرم