شاعر: قربان ولیئی
با خیال تو گفتگو دارم آه، آیینه روبرو دارم
آسمان را به وجد آوردهست آفتابی که در گلو دارم
کلماتم به عشق آغشتهست بشنویدم که بوی او دارم...
گفت: باری، چه آرزو داری آه، دیگر چه آرزو دارم
نظرات
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز