ساده بگم دهاتی ام

شاعر: محمدعلی بهمنی

14 آذر 1394 | 10584 | 3

ساده بگم دهاتی ام
اهل همین نزدیكیا
همسایه ی روشنی و هم خونه ی تاریكیا
ساده بگم ساده بگم
بوی علف میده تنم
هنوز همون دهاتی ام
با همه شهری شدنم
باغ غریب ده من
گل های زینتی نداشت
اسب نجیب ده من
نعلای قیمتی نداشت
اما همون چار تا دیوار
با بوی خوب كاگلش
اما همون چن تا خونه
با مردم ساده دلش
برای من كه عكسمو مدتیه تو آب چشمه ندیدم
برای من كه شهری ام از اون هوا دل بریدم
دنیاییه كه دیدندش
اگرچه مثل قدیما
راه درازی نداره
اما می دونم كه دیگه
دنیای خوب سادگی
به من نیازی نداره

محمدعلی بهمنی

  • متولد:
  • محل تولد: دزفول
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.71 با 68 رای


نظرات

مقصود
28 اسفند 1403 09:42 ب.ظ
ممنون

محمد علی مرادی اندوهجردی
23 تیر 1400 12:22 ق.ظ
سلام بزرگوار خسته نباشید کتاب شعر شما صوتی شده عالی

رحیمه ستاری
27 مهر 1398 03:14 ب.ظ
از شب شهر هجاها آمدی
رنگ رودی از الف با آمدی

بی دل از آینده و آیینه ها
آبی از پهنای فردا آمدی

از خیال پنجه و تار صبا
همچنان آهنگ مانا آمدی

از اقالیم قناری ها سبک
مثل یک آواز زیبا آمدی


ناخدای باخدای آب ها
چون نسیم روی دریا آمدی

پوشش و چشمان تو فیروزه ای
نیمه شب از عمق رویا آمدی

از شکاف اطلس و آرام و هند
بی عصای عصر موسی آمدی


#مجید_مومن
#انتظار
#غزل
#دریا
#رویا
#شعر_انتظار