من از تو شاکی ام آقا!

شاعر: حمیدرضا شکارسری

۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۲۸۱۸ | ۰
اگر بلند بگویم
این آهوها تکه پاره ام می کنند
در گوشت زمزمه می کنم:
«من از تو شاکی ام آقا!
چنگال هایم را گم و گور کرده ام
و سال هاست طعم گوشت را از یاد برده ام
هزار بار آمدم و رفتم
با چهره ی مبدّل
و هنوز دستی به سرم نکشیده ای
این گلّه های آهو
این آهوان پرتوقّع چه کرده اند
که هر بار، با دستِ پُر از پیش تو رفته اند؟
این گُرگ
این گرک بی توقع چه می کند
که هر بار با دست خالی از پیش تو می رود؟
من از تو شاکی ام آقا!»
و بر موج آهو می روم...

حمیدرضا شکارسری

  • متولد:
  • محل تولد: تهران
  • لیسانس زمین شناسی
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4 با 5 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.