این میان دل من است شرمگین و روسیاه

شاعر: مهدی جهاندار

۲۰ مهر ۱۳۹۵ | ۲۴۰۲ | ۱

در خرابه دختری نشسته گریه می کند
دلشکسته، دست بسته، خسته گریه می کند

زین واژگون کنایه از نبودن کسی است
ذوالجناح بال و پر شکسته گریه می کند

باز، این چه شورش است دشت را که بعد تو
کوه هم نماز را نشسته گریه می کند

تاب دیدن کبودی دوباره را نداشت
آسمان که با دل شکسته گریه می کند

این میان دل من است شرمگین و روسیاه
در عزای بیعتی که بسته گریه می کند!

تازیانه ها غلاف می شود، زنی هنوز
بر مزار کودکی نشسته گریه می کند

مهدی جهاندار

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.75 با 4 رای


نظرات

حسین
۲۸ آذر ۱۳۹۸ ۰۹:۱۵ ب.ظ
دوست عزیز جناب جهاندار
پیشنهاد میکنم حتما یک دوره کلاس عروض وقافیه شرکت کنید .
شاد باشید