ابرم که نیازی به گذرنامه ندارم

شاعر: اعظم سعادتمند

۰۶ آذر ۱۳۹۴ | ۳۲۲۲ | ۰

حالا که به این ناحیه افتاده گذارم  

رد می شوم از مرز، در آن خاک ببارم

 

رد می شوم از کوه و در و دشت، که با او

در یک شب بین الحرمین است قرارم

 

سرباز عراقی! به خدا خسته ام اما

هرقدر که آزار دهی، شکر گزارم

 

هرقدر که تفتیش کنی، مسأله ای نیست

بغضم که هزاران گره افتاده به کارم

 

در این چمدان های دل آشفته ی دلتنگ

چیزی به جز اندوه نمی شد بگذارم

 

سرباز عراقی! بگذاری نگذاری

ابرم که نیازی به گذرنامه ندارم

 

اعظم سعادتمند

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 7 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.