زیر باران دوشنبه بعد از ظهر...

شاعر: سید حمیدرضا برقعی

12 فروردین 1392 | 24571 | 10
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
 اتفاقی مقابلم رخ داد
 وسط کوچه ناگهان دیدم
 زن همسایه بر زمین افتاد
 
سیب‌ها روی خاک غلطیدند
 چادرش در میان گرد و غبار
 قبلا این صحنه را... نمی‌دانم
 در من انگار می‌شود تکرار
 
 آه سردی کشید، حس کردم
 کوچه آتش گرفت از این آه
 و سراسیمه گریه در گریه
 پسر کوچکش رسید از راه
 
 گفت: آرام باش! چیزی نیست
 به گمانم فقط کمی کمرم...
 دست من را بگیر، گریه نکن
 مرد گریه نمی‌کند پسرم
 
چادرش را تکاند، با سختی
 یا علی گفت و از زمین پا شد
 پیش چشمان بی‌تفاوت ما
 ناله‌هایش فقط تماشا شد
 
صبح فردا به مادرم گفتم
 گوش کن! این صدای روضه‌ی کیست
 طرف کوچه رفتم و دیدم
 در و دیوار خانه‌ای مشکی است
 
****
 با خودم فکر می‌کنم حالا
 کوچه ما چقدر تاریک است
 گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
 راستی! فاطمیه نزدیک است...
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.08 با 256 رای


نظرات

علی انصاری
16 شهریور 1404 01:58 ب.ظ
من این شعر رو چند سال پیش با صدای حاج محمود کریمی شنیدم و بسیار گریه کردم و از اون موقع به بعد ، هر بار بیتی از این شعر رو یادم میفته ، اشک در چشمانم حلقه میزنه و داغ مظلومیت مادرمان حضرت زهرا تازه ‌و تازه تر میشه .
ممنون از شاعر توانای اهل بیت آقای برقعی عزیز

.....
25 آبان 1403 04:40 ب.ظ
یا زهرا

زهرابی
24 آبان 1403 04:34 ب.ظ
سلام.این شعر بسیار زیباست...این شعرو چهار پنج ساله پیش یاد دختر بزرگم دادم همه جا میخوند و همه لذت میبردند...الانم برا دختر کوچیکم نوشتم تا بخونه و یاد بگیره برا مدرسه بخونه

یاحسین
25 آذر 1402 11:01 ب.ظ
واقعا خیلی زیباست

دیبا
05 آبان 1402 12:35 ب.ظ
من نفهمیدم منظورش چی بود فاطمیه چه ربطی به زمین خوردن اون زن داشت؟

جعفر چاوشی
22 دی 1401 05:09 ق.ظ
من این شعر را خیلی دوست دارم و اولین باری که با صدای زیبا و با احساس مداح نو جوان گرگانی آقای نجفی شنیدم بسیار گریستم . خدا هم شاعر و هم مداح نو جوان را سلامت بدارد . امید وارم شاعر محترم باز هم به سرودن این گونه اشعار بپردازد. چقدر خوشحالم که نو نهالان ایرانی چه ترک و چه فارس مانند مداح گرگانی به این زیبایی نوحه خوانی می کنند. آفرین بر همه آنها.

جعفر چاوشی
22 دی 1401 05:06 ق.ظ
من این شعر را خیلی دوست دارم و اولین باری که با صدای زیبا و با احساس مداح نو جوان گرگانی آقای نجفی شنیدم بسیار گریستم . خدا هم شاعر و هم مداح نو جوان را سلامت بدارد . امید وارم شاعر محترم باز هم به سرودن این گونه اشعار بپردازد. چقدر خوشحالم که نو نهالان ایرانی چه ترک و چه فارس مانند مداح گرگانی به این زیبایی نوحه خوانی می کنند. آفرین بر همه آنها.

زینب
30 آذر 1400 12:04 ب.ظ
عالی

F.a
24 دی 1399 01:12 ب.ظ
عالی بود.دنبالش بودم🍃

حسن رامندی
08 دی 1399 08:31 ب.ظ
عالی است