ام البنین نه، مادرت امّ الشهید شد
شاعر: مجتبی احمدی
۱۷ خرداد ۱۳۹۱ |
۲۴۴۱ |
۰
همْ خانه با امام مبین، شاه دین شدی
مادر! تو با حبیب خدا همنشین شدی
در آن سرا که با ملکوت است هم جوار
تکرار نام دخت رسول امین شدی
حتی به چشم خواب و خیالش کسی ندید
آن دشت یاس را که تواَش خوشه چین شدی
گفتی که «من کنیز علی ام» به شور و شوق
تردید مرده بود و سراپا یقین شدی
بستی به روی هر چه جز او هست دیده را
آیینه وار «حیدر کرّار» بین شدی
دیگر تو را به خانه نخواندند« فاطمه»
آری، تو با سکوت علی هم طنین شدی
می خواستی که تا به ابد برکشی ز دل
فریاد «یا حسین» که امّ البنین شدی
گفتی«حسین» و باز دل تشنه، آب شد
نازم تو را که ساقی آن نازنین شدی
عباسِ من! شنیده ام آن روز رستخیز
آکنده از خدا شده بر صدر زین شدی
مَشکی پر از امید به دندان گرفته ای
گفتند بی یسار شدی، بی یمین شدی
مهر و میان بادیه هر چند کم نبود
تنها تو با عمود ستم، مه جبین شدی
ای ماه بی افول! خسوف تو آیتی است
قامت ببند ای که قیامت ترین شدی!
مصراعی از دلیری و مصراعی از ادب
بیتی بلند از غزل «یا» و«سین» شدی
در آسمان به منزلتت غبطه می خورند
دیگر چه جای غصه که نقش زمین شدی
ام البنین نه، مادرت امّ الشهید شد
در پیشگاه فاطمه، رویش سپید شد